توانمندسازی چیست و توانمند کیست؟
این روزها پرسشی در بین دانشجویان شکل گرفته که ناشی از تحولات اخیر در دانشگاههای کشور است. موضوع توانمندسازی دانشجویان سؤالات جدیدی ایجاد کرده است که باعث شد این مقاله را برای تشریح این مفهوم آماده کنیم. متاسفانه برخی از کارشناسان، توانمندسازی را مثل شکل زیر تنها بر اساس طی مدارج تحصیلی تعریف کردهاند. ولی در عمل که به سیل فارغالتحصیلان بیکار نگاه کنیم به روشنی میفهمیم یک جای تحلیل اشتباه بوده است. اگر تنها درس خواندن میتوانست توانمندسازی ایجاد کند، پس نباید مشکلی وجود میداشت.
تصوری کاملا اشتباه از توانمندسازی دانشجویان
توانمندسازی از نگاه عصر حجر
از این منظر، توانمندی به معنای زور است. انسانهای آن دوران باید چابک و زورمند میبودند تا شکار کنند و بر سختیهای زندگی غلبه کنند. در آن دوران زور بازو معیار توانمندی بود. در آن دوران انسان منطق و اندیشه را جدی نمیگرفت. پس توانمندی در قدرت بدنی خلاصه میشد.
توانمندسازی از نگاه عصر کشاورزی
در عصر کشاورزی انسان آموخت که سکنی بگزیند، کشت کند و با دامداری روزگار بگذراند. اولین نشانههای تمدن انسانی به این عصر بازمیگردد. در این دوران هنوز زور بازو ملاک مهمی بود و انسان به ابزارسازی بیش از گذشته روی آورد. ولی هنوز دانشمندان کم بودند و اندکی از جمعیت انسانی سواد داشتند. پس هنوز توانمندی بیشتر به زور بازو و یا داشتن ثروت و قدرت نسبت داده میشد.
توانمندسازی از نگاه عصر صنعتی
در دوران انقلاب صنعتی انسانها با مفهوم کارخانه، خط تولید و جامعه مصرفی آشنا شدند. در این دوران توانمندسازی مفاهیم چندگانه یافت. از سویی اقشار کمبرخوردار جامعه که با مشاغل کارگری روزگار میگذراندند هنوز به مفهوم عصر حجری باید با زور بازو توانمندی خود را نشان میدادند. از سوی دیگر قشر متوسط جامعه با مشاغل یقهسفیدی یا به اصطلاح روشنفکری آشنا شدند. مشاغل اداری و علمی که توانمندی در آنها به قدرتهای ذهنی و هوش و استعداد نیاز داشت. پس مدارس توسعه یافتند، دانشگاهها گسترش داده شدند و انسانها با جنبه جدیدی از توانمندی یعنی توانمندی علمی و فکری آشنا شدند.
این اولین عصر در تاریخ بشر بود که مالکیت صنعتی به حمایت قضایی دست یافت. یعنی میتوانستید اندیشه را ثبت و مالکیت خود را بر آن نشان دهید. در این دوران بشر با فوران اختراعات و اکتشافات روبرو شد. زیرا جنبه مهمی از توانمندی کشف شده بود که عملکرد ذهن و قدرت اندیشه در آن ملاک اصلی بود.
توانمندسازی از نگاه عصر اطلاعات
در عصر بعدی که به نام عصر اطلاعات نامگذاری شد، گسترش شدید صنعت رایانه و شبکههای ارتباطی مخابراتی را شاهد بودیم. در این عصر بشر با فوران اطلاعات، نرمافزارها، اپلیکیشنهای گوشی همراه و کاربردهای متنوع و حیرتانگیز آن روبرو شد. در این عصر توانمندسازی جدیدی در مفهوم ایده بکر و ناب معنی پیدا کرد. ظهور ثروتمندانی که با یک ایده کوچک شروع به کار کردند و ثروت کلانی به جیب زدند، الگوی توانمندسازی این عصر را شکل داد. در این عصر انسانها به شدت تلاش کردند علم بیاموزند، ایدهپروری کنند و آن را به ثروت تبدیل کنند.
توانمندسازی از نگاه عصر جدید
عصر جدید که با گسترش هوش مصنوعی شاهد آن هستیم، عصر جدیدی در تاریخ بشر است که با تغییرات شگرفی همراه خواهد بود. یکی از نامهایی که برای این عصر پیشنهاد شده است، عصر تجربه است که خواهیم گفت چرا. در این عصر فناوریهای رایانهای بسیاری از مشاغل بشری را حذف خواهند کرد، عاملهای رباتیک نرمافزاری و سختافزاری بسیاری از کارهای انسانی را انجام خواهند داد و بشر با چالشهای متفاوتی در عرصه توانمندسازی روبرو خواهد شد که در تاریخ هیچ گاه با آن جز در رمانهای فانتزی روبرو نشده است.
عصر جدیدی که به آن پا گذاشتهایم قطعا عجیبترین و متفاوتترین عصری است که بشر در تاریخ حضور خود بر کره خاکی تجربه میکند. اما با گسترش دانش و اندیشه، مفاهیم توانمندسازی نیز در این عصر دستخوش تغییرات جدی شده است. یکی از این مفاهیم، توازن است. انسان امروز نمیتواند فقط درس بخواند، یا فقط زور بازو را افزایش دهد. انسان امروز باید در تمام عمر بیاموزد و مرتبا دانش بیندوزد.
علاوه بر این، انسان امروز به مسائلی از قبیل سلامتی، بهداشت روانی، آرامش فکری، تامین مالی و بسیاری مسائل دیگر برخورد میکند. زندگی در این عصر پیچیده شده است و نمیتوانید فقط دانش بیندوزید. باید علاوه بر این که در زمینههای مختلفی اطلاعات دارید، دست به تجربه بزنید و دانش را با عمل ترکیب کنید. یکی از نامهایی که برای عصر جدید پیشنهاد شده همین است: عصر تجربه.
اما مفهوم دیگری که بسیار مهم است، توازن است. باید متوازن بیاموزید و با این که در یک حوزه متخصص میشوید، در حوزههای دیگر هم توانمند باشید. بهترین مثال کلاسیک این مفهوم، کوه یخ است. در واقع مثل کوه یخ که تنها نوک آن بیرون است، باید یک جنبه تخصصی حرفهای داشته باشید. ولی بقیه توانمندیهای شما دور از نظر عموم و در واقع برای خودتان است.
توانمندسازی از نگاه دانشجویانه
چنان که گفته شد، توانمندسازی شاید معانی مختلفی داشته باشد. بعضی به باشگاه یا کلی کلاسهای آموزشی میروند تا توانمند شوند. ولی در دانشجویانه یک مفهوم خاص و ارزشمند دارد. در دانشجویانه توانمند کسی است که دارای ویژگیهای خاصی باشد که این ویژگیها او را در جامعه و کسب و کار توانا و دارای اعتماد به نفس نگه میدارند. شاید مهمترین نتیجه توانمندسازی تقویت و تعالی خوداتکایی است. خوداتکایی یعنی بتوانیم با تکیه بر دانش و مهارتها و با استفاده از مطالعه و مشاوره، مسیر درست پیشرفت خود را شناسایی کنیم و در آن با موفقیت به پیش برویم.
نکته مهم این است که فرد توانمند کسی نیست که دیگر به آموزش احتیاج ندارد، بلکه او کسی است که نیاز خود به یادگیری را بیش از پیش درک کرده و بیشتر از دیگران بدنبال آموزش و تقویت مهارتهای خویشتن است. انسانهای توانمند هر چقدر هم به موفقیت و ثروت برسند، باز هم آموزش و مطالعه و جستجوی رازهای جدید موفقیت را ادامه میدهند. آنها دارای ذهنیت سیریناپذیری برای یادگیری هستند که باعث میشود همیشه یادگیری را در صدر برنامههای خود داشته باشند. آنها گفته پیامبر گرامی اسلام: «ز گهواره تا گور دانش بجوی» را بهتر از هر کسی عملیاتی میکنند.
بیل گیتس هر سال ۵۰ کتاب جدید میخواند که قطعا رمان و فانتزی نیستند
در واقع این ذهنیت افراد ضعیف است که با تنبلی و وقتگذرانی به جای کسب مهارتهای تازه، خود را با افکاری کهنه و منفی از لذت یادگیری و موفقیت محروم میسازند. برخی افراد با غرور خاصی خود را بینیاز از آموختن تصور میکنند که در دنیای امروز چنین دیدگاهی به هیچ وجه جایگاهی ندارد و این افراد در گذر زمان بازنده هستند. علاوه بر اینها فردی به توانمندی میرسد که در کنار یادگیری، با کار عملی و آموزش به دیگران مهارت خود را به سطح بالای ۹۵ درصد رسانده باشد. این که میگوییم بالای ۹۵ درصد دلیل دارد. زیرا با آموزش به دیگران به یادگیری ۹۵ درصد خواهید رسید. ولی با تلفیق آن با کار عملی، بالاتر از آن هم خواهید رفت.
کسانی که تنها به یادگیری اکتفا میکنند (مثل بیشتر دانشجویان) در آینده در زمینههای مختلفی دچار مشکلات و سردرگمی میشوند زیرا زیرساخت موفقیت در این افراد شکل نگرفته است. آنها گر چه ممکن است با شکستهای متوالی کمکم به تجربه راه و چاه را تا حدی یاد بگیرند، ولی باز هم نسبت به کسانی که مطالعه و کسب موفقیت گام به گام بر اساس روشهای نوین آموزشی پلکان ترقی را طی کردهاند، عقب هستند.
واقعیت آن است که امروزه دانشگاهها بر خلاف تلاشی که برای تدوین سرفصل دروس و ارائه آن میکنند، در زمینه توانمندسازی موفق نبودهاند. گواه این گفته، نرخ بالای بیکاری فارغالتحصیلان و شکست آنان در ازدواج و آمار بالای طلاق است که امروزه در کشور دیده میشود. در واقع نرسیدن به مرحله توانمندی یا به عبارتی دیدگاه ناسازگار با حرفهایگرایی است که امروزه در نیروی انسانی کشور دیده میشود.
شما هم حتما شنیدهاید که نسل گذشته به چیز عجیبی به نام «علم شنا» معتقد بودند و میگفتند بدون آن نمیتوانید «گلیم خود را از آب بیرون بکشید». واقعیت همین است و به زبان امروزی اگر مهارتهای کاربردی موثر نداشته باشید و سبک زندگی خود را به درستی تنظیم نکرده باشید، از بسیاری از فرصتها محروم شده و هدر رفت بالای منابع و احساسات منفی اضطراب و افسردگی را در زندگی خود تجربه خواهید کرد.
جالب آن است که توانمندسازی یک فرآیند خودگردان نیست. یعنی نمیتوانیم بدون حضور مشاور و استفاده از تکنیکهای مبتنی بر آزمونهای استاندارد معتبر مسیر صحیح رشد خود را شناسایی کنیم. کسانی که مثل من با سعی و تلاش و چنگ و دندان سعی میکنند بر ضعفهای فردی خود در زمینههای گوناگون غلبه کنند، با زمین خوردنهای بسیار و حس تجربههای منفی و تلخ بسیار به موفقیت میرسند. اما زندگی کوتاهتر از آن است که بخواهیم همه چیز را شخصا تجربه کنیم و به قول مهندسین «چرخ را شخصا اختراع کنیم». بلکه باید با اتخاذ راهکارهای حرفهای با کمترین زمان و صرف هزینه و انرژی به توانمندسازی خود برسیم.
در دانشجویانه چه میگذرد؟
نکته کلیدی و ارزشمند دانشجویانه، سیستم آموزشی خاص آن برای رساندن دانشجو از نقطه ورود به دانشگاه تا فارغالتحصیلی است که حاصل آن توانمندسازی موثر و نیز معرفی توانمندیهای اعضا به جامعه است. در واقع نگاه جامع دانشجویانه در هیچ پروژه مشابهی تا کنون در کشور به کار برده نشده و این از عناصر متمایز این طرح توانمندسازی میباشد.
نکته دیگری که در توانمندسازی شایسته است بدان بپردازیم، فرهنگ مشاوره و استفاده از نگاه کارشناسی است. چرا که هنوز در کشور ما فرهنگ استفاده از مشاور جا نیفتاده و افراد یا شخصا تلاش میکنند یا به اطرافیان خود نگاه میکنند که هیچ یک از این روشها برای توانمندسازی موفق نیست. چه بسا افرادی که در کارگاههای بسیاری شرکت میکنند و دانشجویان علاقمند و پیگیری هستند اما به دلیل استفاده نکردن از سیستم مشاوره حرفهای، در واقع در حال هدر دادن وقت و انرژی خود هستند.
علت این امر این است که شرکت در هر کلاس و آموزشی برای هر کسی مناسب نیست. افراد مولفههای روانشناختی متفاوتی دارند و برای مثال شرکت کردن کسی که روحیه کار انفرادی دارد در دورههای آموزش تفکر تیمی چندان مناسب به نظر نمیرسد. یا کسی که زمینه روانشناختی او استخدام در یک بنگاه اقتصادی را توصیه میکند، نباید در دورههای آموزش استارتاپ شرکت کند. با این که این مسائل بدیهی به نظر میرسند، اما امروزه در جامعه رعایت نمیشوند.
از سویی نیاز به فرهنگسازی در زمینه مشاوره در دانشگاههای ما به شدت احساس میشود. قبلا مشاور تنها در حوزههای انتخاب رشته تحصیلی به طور جدی به کار گرفته میشد. اما در عصر جدید، برای هر تصمیمی باید نظر مشاور را هم لحاظ کنیم. انسان عصر امروز نمیتواند خودمحور و لجوج باشد و بدون مشورت با کارشناسان خبره کارهای اساسی انجام دهد. حتی مواردی مثل خواندن کتاب، دیدن فیلم، انتخاب ورزش و غیره هم نیاز به نظر مشاور دارد.
دانشجویانه تلاش دارد با اهتمام خاصی که به آموزش فرزندان این سرزمین دارد، توانمندسازی را به شکلی موثر و کارآمد برای نسل دانشگاهی کشور فراهم سازد.
مقالات مرتبط با این نوشته:
درس مهم افول صنعت نفت
درس مهم افول صنعت نفت برای دانشجویان نکات مهمی دارد….
غلبه بر ضعفها یا تقویت قوتها؟
باید بدانیم که ضعفها مهمتر هستند یا قوتها تا استراتژی توانمندسازی درستی بنا کنیم…
فهرست ۱۰۰ کتاب و فیلم
فهرست ۱۰۰ کتاب و فیلم به دانشجویان کمک میکند، مهمترین کتابها و فیلم و مستندهای لازم برای حرفهای شدن را ببینند و اطلاعات خود را کامل سازند.